ناهيد كسايي، كتابدار كتابخانه مركزي دانشگاه شيراز
کلمات قدرت خلق کردن دارند. وقتی شما کلامی را بر زبان میآورید و يا مينويسيد به آن زندگی میبخشید. همواره اولين تجربه حضور در اماكن خاص كه وابسته به شغل و علاقهمندي انسان است يكي از خاطره انگيزترين روزهاي زندگي محسوب ميشود.
شايد هرگز زماني را كه براي اولين بار به نمايشگاه كتاب رفتم فراموش نكنم؛ هيجان ديدن غرفههاي زيبا با نورها و رنگها و جلدهاي متنوع و رنگارنگ كتابها كه با طراحيهاي متفاوت بيان كننده افكار ناشران، نويسندگان و مخاطبان آن بود؛ تابلوهاي تبليغاتي بروشورها و تراكتهايي كه همواره در تمام مكانها بهصورت گسترده حضور داشتند و هر مخاطبي را با توجه به تفكر خود و نگاههاي متفاوت جذب ميكردند.
تنوع كتابها و مطالب متنوعي كه به مخاطب عرضه ميشد، توجه هر انساني را به خود جلب ميكرد و طبيعتا شخصي با نگرش و علاقمندي خاص به كتاب (كتابدار) از اين قانون مستثي نبود. اعتراف ميكنم كه سردرگم شده بودم از غرفهاي به غرفه ديگر ميرفتم، انتخاب اين همه كتاب و اطلاعات در يك جا كار چندان سادهاي نبود از سالني به سالن ديگر ميرفتم و بدون احساس خستگي از حمل آن همه كتاب، كتابي را انتخاب ميكردم ورق ميزدم و خريداري مينمودم؛ در ذهن من اين بود فردا تمام اين كتابها فروخته شده و من، دانشجويان و دانشگاه از داشتن آن محروم ميشويم! با خود اين شعر را زمزمه ميكردم (در همه دير مغان نيست چو من شيدايي خرقه درجايي گرو و دفتر جايي). تنوع كتابها و نام ناشران من را از غرفهاي به غرفه ديگر ميبرد پس از نگاههاي اجمالي و خريدارانه به كتابها اندكي با ناشران و دوستان و همكاران كه سالها درعرصه نشر و چاپ كتاب فعاليتهاي مستمر داشتند از بهترين كتابهاي تخصصي و موضوعات و محتواي كتابها طرح جلدها و... تبادل افكار ي داشته و به راه خود ادامه ميدادم، آن همه كتاب مرا ذوق زده كرده بود ميخواستم تمام كتابها را خريداري كنم كتابها مرا به آن شرلي! تبديل كرده بود كه ياراي مبارزه با خريد كتاب را نداشت؛ با وجودي كه تعداد زيادي از بسته ها و پاكتهاي كتاب از سالني به سالن ديگر حمل ميكردم، اصلا احساس خستگي نداشتم... اين اتفاق در همه سالهاي خريد از نمايشگاه تكرار شد ... و امروزه كه ناشران و همكاران و دوستان از آن روزها ياد ميكنند؛ اين خاطرهي بستههاي كتاب همواره موضوع بحث و از خاطرات خوش من و دوستان است. چندي قبل ازشخصي شنيدم كه در صنعت حمل و نقل، كتاب در زمره اجسام سنگين محسوب ميشود. بسيار متعجب شدم كه چگونه بود كه در اين همه سال من متوجه اين سنگيني نشده بودم و آنجا بود كه به ياد اين غزل زيباي حافظ افتادم (عاشق شو ور نه روزي كار جهان سر آيد ناخوانده نقش مقصود از كارگاه هستي).
واقعا عشق به كتاب و مطالعه وشغل كتابداري و نمايشگاه كتاب، باعث گرديد هرگز سنگيني و خستگي راه رفتنهاي كيلومتري و خريد و حمل كتابها را احساس نكنم.