خاطراتی از ایفلا 57 ، مسکو ، اوت 1991
ثریا فرهند، کارشناس مسئول بازنشسته کتابخانه سازمان مدیریت و برنامهریزی فارس
در طی 32 سال (1394-1363) اشتغال در سازمان مدیریت و برنامهریزی فارس بهعنوان موسس کتابخانه و با پست کارشناس مسئول، خاطرات بسیار خوب و بدی از این دوران در یادم باقی مانده است. یکی از بهترین و هیجان انگیزترین آنها، شرکت در پنجاه و هفتمین اجلاس کنفرانس ایفلا در شهر مسکو در تاریخ 18 لغایت 24 اوت 1991 مقارن با 27 مرداد ماه تا اول شهریور 1370 بهمدت یک هفته بوده است.
فدراسیون بین المللی انجمنها و موسسات کتابداری (ایفلا) در سال 1927 در جهت تبادل نظر بین کتابداران جهان و گسترش فعالیتهای بینالمللی آنان و بهطورکلی پیشبرد امور کتابخانهای در سطح ملی و جهانی در شهر ادینبورگ اسکاتلند تاسیس گردید. پس از آن نیز برگزاری این کنفرانس تقریبا هر سال در یکی از کشورهای جهان ادامه یافته است.
در سال 1348 برای اولین بار پس از عضویت انجمن کتابداران ایران در ایفلا، رئیس وقت مرکز خدمات کتابداری در اجلاس سالانه که در کشور دانمارک برگزار شده بود شرکت کرد. در سالهای بعد نیزیک یا چند نفر از کتابداران ایرانی و بخصوص از تهران در جلسات کنفرانس شرکت داشتهاند. از کتابداران شاخصی که عضو دائمی ایفلا بوده و معمولا هرساله در این کنفرانس در کشورهای مختلف حضور داشته، میتوان از زندهیاد سرکار خانم پوری سلطانی نام برد. یاد و خاطرهشان ماندگار
شهر مسکو برای دومین مرتبه میزبان اجلاس ایفلا و کتابداران جهان بود. اولین کنفرانس ایفلا در سال 1970 یعنی 21 سال قبل از اجلاس فعلی برگزار گردیده بود.
در همان زمان برگزاری کنفرانس، عملیات کودتای اوت ۱۹۹۱ اتحاد جماهیرشوروی سابق بهوقوع پیوست که با تلاش برخی اعضای تندروی دولت برای بهدستگرفتن قدرت و برکناری رئیس جمهور وقت شوروی میخائیل گورباچف صورت گرفت که درنهایت شکست خورد این مسئله یکی از عوامل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گردید.
بر اساس حکم ماموریتی که در تاریخ 1370/3/18 به من و دو نفر از همکاران مرکز مدارک اقتصادی، اجتماعی و انتشارات سازمان مرکزی ابلاغ شد، مقرر گردید که به مدت دو هفته از تاریخ 1370/5/24 لغایت 1370/6/7 در جلسات کنفرانس شرکت نموده و از کتابخانه و مراکز فرهنگی شهر مسکو دیدن نمائیم. یکی از دلایل انتخابم توسط مرکز مدارک سازمان برنامه و بودجه کشور جهت شرکت در این سمینار، فعالیتهای همه جانبه جهت تاسیس و پیشبرد امور کتابخانه و کسب بالاترین امتیاز دربین کتابخانههای سازمان بود، زیرا در طی این 32 سال، همیشه کتابخانه را به عنوان اولین فرزندم در نظر گرفته و در جهت رشد و پویایی آن کوشیده بودم.
در تاریخ 1370/5/24 با هواپیما عازم مسکو شدیم. حدود نیمه شب به فرودگاه کوچک و بی روح مسکو رسیدیم. با مشاهده مردمانی عبوس و خشک در محیطی دلگیر و عاری از هر نوع جاذبه چشمگیر، خواب از چشمانم دور شد. از ایران رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید بهشتی، 3 نفر از کتابخانه ملی (زنده یاد خانم سلطانی و 2 نفر دیگر)، 2 نفر از کتابخانه مرکزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، یک نفر از شرکت ملی فولاد و 3 نفر از سازمان برنامه و بودجه در این پرواز برای شرکت در کنفرانس حضور داشتند. چند نفر از کتابداران موسسات خصوصی نیز با هزینه شخصی در این اجلاس شرکت نموده بودند.
از طرف سفارت ایران به استقبال چند نفر از مسئولین کتابخانهها آمده بودند و از آنجائیکه هنوز برای ما هتل رزرو نشده بود، ما را نیز به سفارت بردند و در سالنی بدون هیچگونه امکانات و فقط با یک پتو اسکان دادند. این را هم اضافه کنم که در مرداد ماه هوای مسکو در حد زمستان شیراز سرد بود. صبحانه در سفارت ایران صرف شد و همان روز با همکاری کارکنان سفارت هتل نسبتا خوبی که به محل کنفرانس هم تا حدودی نزدیک بود برایمان رزرو شد. من با دو همکار سازمان تهران و خانمی از کتابخانه ملی در سوئیتی بزرگ و 4 تخته هماتاق شدم. البته روسای کتابخانهها و خانم سلطانی در محل دیگری اسکان داده شدند.
روز شنبه 17 اوت (26 مرداد) برای ثبت نام و دریافت مدارک در نظر گرفته شده بود و سخنرانیها و جلسات کاری از روز یکشنبه شروع میشد. به اتفاق دوستان از هتل با مترو و به کمک نقشههای ارائه شده، به محل کنفرانس واقع در یکی از هتلهای معروف مسکو رفتیم. تا آنجائیکه به یاد دارم در کل سطح شهر و مترو جوانانی با لباس مخصوص جهت راهنمایی کتابداران ایستاده بودند. مشکلی که در آن زمان وجود داشت عدم آشنایی اکثر اهالی به زبانی دیگر بخصوص انگلیسی بود، ولی خوشبختانه یکی از دوستانم آذری زبان بود و از کشور آذربایجان هم شهروندانی در شهر مسکو زندگی میکردند که برای آدرس گرفتن کمک موثری بود. ضمنا من نیز یک راهنمای سفر به مسکو با سه زبان روسی، فارسی و انگلیسی بههمراه داشتم که در این مدت بسیار مورد استفاده قرار گرفت.
مترو مسکو در سال 1935 به بهره برداری رسیده ویکی از پیچیدهترین و زیباترین متروهای جهان میباشد که در چندین طبقه و 17 خط بهسرعت جابجائیها را انجام میدهد.
این مترو که به کاخهای زیرزمینی مسکو معروف است در زمان ساخت و به دستور استالین به یک موزه تاریخی از معماری قدیم تبدیل شده و در طی عمر خود حوادث گوناگونی را پشتسر گذاشته است. هم اکنون ساخت و پیشرفت روزافزون مترو باعث شده که علاوهبر سالنهایی که تاریخچه این کشور را نشان میدهد، ایستگاههای جدید نشاندهنده معماری دوران مدرن باشد.
سالنهای با عظمت 267 ایستگاه مترو، همانند تالار کاخهای سلطنتی با مجسمههای زیبا و تاریخی، تابلوهای نقاشی و دیواری از انقلاب روسیه و تزیینات زیبای دیگری همانند چهلچراغهای باشکوه آراسته شده است، بهطوریکه تزئینات هر سالن با سالن دیگر متفاوت است و این مسئله علاوهبر تابلوهای راهنما، باعث تسهیل در یافتن ایستگاه مورد نظر میباشد.
موضوعی که برای ما کتابداران ایرانی بسیار جلب توجه میکرد مطالعه اکثریت مردم در داخل مترو بود. چه افراد سالمند و چه جوانهای روس، ایستاده و نشسته تا رسیدن به مقصد مشغول مطالعه بودند. در این کشور عادت به مطالعه و همچنین ورزش با زندگی آنان عجین گشته و از کودکی به آن عشق میورزند.
پس از اینکه به محل کنفرانس رسیدیم برای ثبتنام حضوری و مشخص نمودن جلسات مورد تقاضا و دریافت مدارک مربوطه، اقدام کردیم. با توجه به اینکه در یک زمان چندین سخنرانی ایراد میگردید با دو همکار دیگر مرکز، برنامهای ترتیب داده شد که هر یک بهطور جداگانه در یک سخنرانی حضور داشته باشیم و من در 8 بخش و کمیته شرکت نمودم.
روز اول پس از طی مراحل ثبتنام به بازدید از نمایشگاهی از فعالیتهای ایفلا در آن محل و آشنایی با چندین نفر از کتابداران خارجی گذشت. حدود 2000 نفر از 70 کشور جهان که بیشتر هم کتابدار بودند در این سمینار حضور داشتند که بسیاری از کشور میزبان بودند. از ایران تقریبا 20 نفر شرکت نموده که بهجز من، دیگران ازکتابخانهها و دانشگاههای شهر تهران بودند. این مسئله بسیار مورد تاسف بود که از دانشگاه شیراز تا آن زمان، هیچ کتابداری در این سمینار شرکت نکرده بود. (نقل قول از دوست عزیزم زنده یاد خانم فرزین)
بهطور معمول هر سال این کنفرانس از موضوع خاصی بهره جسته و بیشتر مقالات در رابطه با این مطلب ارائه میگردد. موضوع اصلی کنفرانس مسکو1991 "کتابخانه و فرهنگ، رابطه فیمابین" بود. بهگفته آقای لیخاچف رئیس سازمان فرهنگی شوروی سابق "کتابخانهها عالیترین ارزش را در فرهنگ هر جامعه دارند. فرهنگی بدون دانشگاه، انستیتو و مراکز آموزش علمی میتواند وجود داشته باشد ولی بدون کتابخانه، از بین خواهد رفت".
روز یکشنبه 18 اوت جلسات مقدماتی کنفرانس مانند جلسه "ایفلا برای تازه واردان" و جلسات مربوط به کتابشناسی و فهرستنویسی و نمایهسازی تشکیل گردید. قرار بود دوشنبه 19 اوت با سخنرانی وزیر فرهنگ وقت شوروی اجلاس عمومی بهصورت رسمی افتتاح و جلسات اصلی آغاز شود. در مجموع برای بیش از 120 مقاله در 32 بخش و 11 میزگرد برنامهریزی شده بود و پس از آن بازدیدهایی از اماکن فرهنگی و دیدنی مسکو را تدارک دیده بودند.
دوشنبه 19 اوت برابر با 28 مرداد ماه پس ازصرف صبحانه، زمانیکه برای رفتن به اجلاس آماده میشدیم، هیاهوی عجیبی در هتل پیچید و مردم هیجانزده و نگران بودند. صداهای عجیبی از بیرون هتل بهگوش میرسید، تا آنجائیکه بهخاطر دارم از پنجره هتل بیرون را نگاه کردیم و ماشینهای ارتشی و تانکهای جنگی را با سربازان زیادی دیدیم و بهنظر میرسید جنگی شروع شده باشد؛ آنهم در کشوری کمونیستی و با حکومتی خاص اینگونه سیاستها. متاسفانه کارکنان هتل هم به زبان انگلیسی آشنایی چندانی نداشتند. بالاخره تا حدودی تشخیص دادیم که کودتایی بهوقوع پیوسته ولی دقیقا جریان چه بوده برایمان روشن نشد. با ترس و هیجان بوسیله مترو به محل اجلاس رفتیم. در بین راه مردم هیجان زدهبودند و شلوغی بیش از حدی در خیابانها و مترو دیده میشد. یکی از دوستانم که آذری زبان بود با صحبت با چند نفر از اهالی آذربایجان اطلاع یافت که برخی از سران تندروی کمونیستی دولت و نیروهای اطلاعاتی و نظامی برعلیه حکومت فعلی کودتا کرده که البته در نهایت پس از 3 روز شکست خوردند. میخائیل گورباچف در آن تاریخ در جزایر کریمه در تعطیلات به سر می برد و در طی این 3 روز در ویلای شخصی در حبس خانگی بود. هدف کودتای 19 اوت 1991 عزل گورباچف از قدرت و توقف روند اصلاحات مورد نظر او با عنوان "پروستاریکا" و "گلاسنوست" بود. در بيانيهاي كه كودتاگران از تلويزيون شوروي منتشر كردند، ميخاييل گورباچف را فردی ناتوان معرفي که بهدليل بيماري از مقامش بركنار شدهاست. پس از شکست کودتاچیان ، گورباچف به مسکو برگشت ولی دیگر قدرت قبل را به دست نیاورد و سرانجام در دسامبر همان سال استعفا نمود.
قرار بود کنفرانس در بعد از ظهر افتتاح شود ولی با وضعیتی که پیش آمده بود ظاهرا تمام برنامهها بهم ریخته و مسئولان کنفرانس سردرگم بودند. بنابراین جلسهای برای ادامه یا عدم برگزاری کنفرانس برگزار شد که خوشبختانه تصمیم به ادامه اجلاس گرفتند. بعضی از کتابداران خارجی بخصوص اروپائیها همانند سوئد بهشدت ترسیده و گویا تصمیم به برگشتن گرفته بودند. جالب اینکه ما کتابداران ایرانی به جهت دیدن انقلاب و جنگ در کشورمان همگی خیلی خونسرد بودیم. بالاخره اعلام شد که برای افتتاحیه به سالن اصلی برویم. رئیس وقت ایفلا آقای گهGEH) ) سخنرانی نمود و پس از آن به تقاضای میهمانان وزیر فرهنگ کشور شوروی در خصوص مسائل سیاسی آن روز و کودتا توضیحاتی داد و اعلام کرد جای هیچگونه نگرانی نیست و برنامهها تقریبا بهطور کامل اجرا میشود. مجددا رئیس ایفلا به تشریح فعالیتها و پیشرفتهای ایفلا در طی دوران 6 ساله ریاست خود پرداخت. پس از چندین سخنرانی و خواندن پیامهای مدیرکل یونسکو و فید، جلسه عمومی بهاتمام رسید.
پس از پایان جلسه با دوستان به خیابان آمدیم. اوضاع بهشدت نگرانکننده بود. مواد آتشزا و لاستیک و چوب و غیره را به آتش کشیده بودند و همچنان تانکها و خودروهای ارتشی در خیابانها مستقر بودند. قیافههای عبوس مردم و بخصوص نیروهای امنیتی کاملا چشمگیر بود. روسها بهطور کلی افرادی جدی و خشن هستند. اعلامیههای بسیاری به دیوار چسبانیده و مردم برای خواندن ازدحام کرده بودند. با دوستان به میدان سرخ مسکو رفتیم که واقعا از هر جهت دیدنی و هیجانانگیز بود. شلوغیهای میدان و تظاهرات مردم و وجود تانک و زرهپوش و سربازها ما را به یاد سال 57 کشور خودمان میانداخت. دیروقت به هتل برگشتیم.
با توجه به اینکه در آن زمان تلفن همراه وجود نداشت و از مخابرات آن کشور هم به دلایل امنیتی تماس با ایران امکانپذیر نبود و اخبار کودتا نیز بهسرعت و با شدت بیشتری در رسانههای ایران اعلام شدهبود، خانوادهام بسیار نگران بودند. پس از برگشتن به ایران با ملاحظه اخبار روزنامههای فارسی، متوجه شدم که خانواده چرا این همه نگران و ناامید از بازگشت ما به کشور شدهبودند. در طی این مدت فقط یکبار یکی از دوستان از طریق سفارت توانست با سازمان تهران تماس بگیرد و همکاران سازمان سلامتی ما را به خانوادهها اطلاع دادهبودند.
از سه شنبه 20 اوت برنامههای تخصصی و عادی ایفلا شروع میشد. تقریبا صبحها حدود 3 الی 4 ساعت و بعد از ظهرها حدود 5 ساعت جلسات بهطول میانجامید و کتابداران باتوجه به علاقه و نیاز خود در سخنرانیها شرکت میکردند. ارائه مقالات به زبان اصلی سخنران بود و گوشیهای مخصوص ترجمه به چند زبان مختلف از جمله عربی نیز در اختیار مدعوین قرار میگرفت. این توضیح لازم است که چند نفر از سخنرانان به جهت وقوع کودتا به کشور خود عزیمت کرده و در نتیجه سخنرانی برگزار نشد. تا آنجائیکه بهخاطر دارم مسئولان کنفرانس نیز از این موضوع بسیار ناراحت و شرمنده بودند. ضمنا موضوع ارائه مقالات و نویسندگان آن تا حدودی تحتالشعاع موضوع کودتا قرار گرفته و کتابداران بیشتر برای بهدست آوردن اخبار کودتا کنجکاو بودند.
بازدید از مراکز فرهنگی و تاریخی، مهمانیها و سایر برنامههای تفریحی ایفلا در کنار ارائه مقالات از روز سهشنبه 20 اوت شروع گردید. جالبترین برنامه، بازدید از کتابخانه معروف لنین بود که درنزدیکی میدان سرخ مسکو واقع است.
"کتابخانه دولتی روسیه" یا "کتابخانه لنین" بهوسیله یک معمار روس به نام "باژنوف" در سال 1862 در نزدیکی کاخ کرملین و میدان سرخ مسکو ساخته شد. در ابتدا در قالب موزهای به نام"موزه امپراطوری رومانسکی " با هدف جمعآوری اسناد و منابع امپراطوری فعالیت داشت. سپس نامهای دیگری بهخود گرفت که از جمله "کتابخانه دولتی لنین" بود و سالها با همین نام شناخته میشد. در سال 1992 و پس از فروپاشی کشور اتحاد جماهیر شوروی عنوان آن به "کتابخانه دولتی روسیه" تغییر یافت. در حال حاضر این کتابخانه مجموعه عظیمی با بیش از40میلیون کتاب، پیایند ، روزنامه، نسخههای خطی، منابع موسیقی وسایر اسناد و مدارک را به 247 زبان از سراسر جهان جمعآوری کرده و در اختیار علاقهمندان قرار میدهد. زیبایی فوقالعاده ساختمان، سالنهای متعدد و بزرگ مطالعه که هر یک به موضوعی اختصاص داشت (مانند تالار زبان فارسی با منابع فارسی)، تعداد بیشمار برگهدان، تعداد کتابداران و سایرتجهیزات کتابخانه برای ما که اینهمه امکانات را حتی در بزرگترین کتابخانههای ایران هم ندیدهبودیم، واقعا تماشایی بود. متاسفانه زمان بازدید برای دیدن چنین کتابخانهای بسیار اندک و چندین روز فرصت لازم بود.
در مجاورت این کتابخانه موزه کتاب بسیار جالبی قرار داشت که کلیه اطلاعات، تجهیزات و لوازم و ادوات مربوط به کتاب، همراه با تاریخچه چاپ و تحول کتاب در شوروی، کتابهای مشهور روسی، منابع مربوط به انقلاب شوروی، کتابهای لنین و... از این قبیل منابع جمعآوری شده بود.
برنامه بعدی، بازدید از موزه دولتی هنرهای زیبای پوشکین بود. این موزه دارای یکی از غنیترین مجموعههای هنری و با ارزش اروپاست که شامل تابلوهای نقاشی نقاشان معروف جهان همچون رافائل، رامبرانت، گوگن، پیکاسو و ... و تندیسهای ساخته شده توسط مجسمهسازان بزرگ دنیا میباشد. علاوهبر مجموعه غنی، ساختمان زیبا و باشکوه موزه خود نیز از جاذبههای دیدنی مسکو است. تا جائیکه بهخاطر دارم قرار بود پس از بازدید از موزه در همان محل، شام مهمان وزیر فرهنگ شوروی باشیم که به دلیل کودتا منتفی گردید. بهقول یکی از دوستان تهیه وسائل پذیرایی و نهار و شام برای این تعداد مهمان و باوجود جریان کودتا و تعطیلی بعضی مراکز ، کار بسیار هنرمندانهای بود.
چهارشنبه 21 اوت بعد از شرکت در جلسات ایفلا برای شام مهمان دولت در کاخ کرملین بودیم که در محاصره کودتاچیان قرار داشت. کاخ کرملین قدیمیترین کاخ روسیه در میدان سرخ و در جوار رودخانه مسکوا قرار دارد. به همه مهمانان کارت مخصوصی داده شده بود که باید به ماموران امنیتی درب ورودی تحویل میدادیم. میدان سرخ مملو از تانک و خودروهای ارتشی و سرباز بود. وارد کاخ شدیم و همه جا قیافههای عبوس ماموران کا.گ.ب. کاملا مشاهده میشد. مهمانی در تالار اصلی کاخ برگزار گردیده بود. عظمت و ابهت عجیبی در ساختمان کاخ دیده میشد. برای نشان دادن شکوه بیشتر ، دیوارها و دربها به رنگ طلایی بودند. کرملین فقط یک قصر بزرگ و مجلل نیست ، بلکه برای خود شهری است با وسعتی درحدود 28 هکتار و چندین قصر و کلیساهای باشکوه و 20 برج با ارتفاعی متفاوت که توسط دیواری عظیم محصور گشتهاست. میز شام مجللی همراه با رقصهای محلی و موسیقی فولکلوریک ولی با میزبانانی جدی و نگران از اوضاع، انتظار مهمانان را میکشید. معاون وزیر فرهنگ به نمایندگی از طرف دولت شوروی به مهمانان خوشآمد گفت و برنامهها آغاز گردید. شب خیلی دیدنی و خاطرهانگیزی بود.
پنج شنبه 22 اوت آرامش نسبی در بین برگزارکنندگان کنفرانس مشاهده میشد. تا جائیکه متوجه شدم کودتا تا حدودی شکست خورده و همگی منتظر نتیجه نهایی بودند. قرار بود آن روز پس از جلسات ایفلا، با بازدید از چندین کتابخانه، در برنامهها و میهمانیهای آنان شرکت کنیم. باید یک کتابخانه را انتخاب میکردیم که من ترجیح دادم مجددا از کتابخانه لنین بازدید کنم. پس از دیدن کتابخانه، یکی از برنامههایی که ترتیب داده بودند باله رومئو و ژولیت درتئاتر معروف بولشوی، مرکز باله مسکو ، با ساختمانی فوقالعاده زیبا و باعظمت و برنامههایی بسیار جذاب و دیدنی بود. در ابتدا گروهی رقصنده با لباسهای سنتی و با ساز و آوازهای محلی بهمیان کتابداران آمدند و خوش آمد گفتند. سپس برای دیدن باله به ما دوربینهای چشمی کوچکی دادند تا بهخوبی بتوانیم برنامه را مشاهده کنیم. این باله توسط گروه ستارگان باله مسکو اجرا گردید و برای ما بسیار خاطرهانگیز شد.
روز جمعه 23 اوت برابر با اول شهریور کودتا کاملا با شکست روبرو شده بود. مردم بسیار خوشحال بودند و شهر تقریبا بهحالت عادی بازگشته بود. بهخوبی مشاهده میشد که مردم و کتابداران روس طرفدار گورباچف و اصلاحات وی هستند. گویا در طی این 3 روز نیروهای امنیتی کاملا از وی محافظت کرده بودند تا آسیبی به او وارد نشود .بعد از ظهر در جلسه عمومی اختتامیه که با جمعبندی کلی موضوعات و برنامهریزی برای کنفرانس سال آینده صورتگرفت رئیس جدید و سیاهپوست ایفلا بهنام آقای رابرت وجورث (Robert Wedgeworth) سخنرانی کرد، از مهمانان خاص با دادن هدایایی سپاسگزاری شد و پذیرایی سادهای هم بهدنبال داشت.
یکی دیگر از برنامههای دیدنی، سفر با کشتی از طریق رودخانه مسکوا که در وسط شهر مسکو قراردارد و به زیبایی شهر دوچندان افزوده، جهت دیدن کلیسای بسیار زیبایی بود که تعداد زیادی ناقوس کلیسایی در اندازههای متفاوت در آنجا نگهداری میشد. متاسفانه نام کلیسا را بهخاطر ندارم. بعد از حدود یک ساعت که برروی رودخانه بودیم بهآنجا رسیدیم. کلیسایی زیبا و قدیمی در بالای تپهای بسیار سرسبز که گفتند توسط ایوان مخوف تزار سفاک روسی ساخته شده و یکی از مکانهای دیدنی مسکو است.
شاید جالبترین محلی که متاسفانه بهعلت کودتا موفق به دیدنش نشدیم مقبره ولادیمیرلنین واقع در میدان سرخ باشد که چند روزی تعطیل بود و پس از بازگشایی نیز بهعلت ازدحام گردشگران و کمبود وقت نتوانستیم از آن دیدن کنیم. در این مقبره جسد مومیایی شده و سالم لنین از سال 1924 با پیراهن و کت و شلوار در یک ویترین شیشهای قرار گرفته و داخل این محفظه دما و میزان رطوبت بهشدت کنترل میگردد. همچنین این محفظه بهگونهای ساخته شده که از ورود باکتریها جلوگیری میکند و باعث سالم ماندن جسد میشود. با این حال، هرهفته جسد لنین توسط دانشمندان متخصص برای مراقبت بیشتر بررسی میگردد. در روزهای بازدید، مردم از یک طرف با صف منظم وارد شده و از طرفی دیگر خارج میشوند. در مسیر خروج، گردشگران میتوانند مقبره بزرگان روس همچون ماکسیم گورکی ، ژوزف استالین و یوری گاگارین را مشاهده کنند.
در میدان سرخ مسکو کلیسای معروف، بسیار زیبا و رنگارنگی قرار دارد به نام "کلیسای سنت باسیل" یا "واسیلی بلاژنوا" که بهعنوان نماد مسکو و کشور روسیه شناخته میشود . این کلیسا نیز به دستور ایوان مخوف در قرن 16 ساختهشده و در جهان بیمانند است. این بنای زیبا با نمایی شبیه به ساختمانهای افسانهای مرا به یاد داستانهای هزار و یکشب و کاخهای هارونالرشید میانداخت. "کلیسای سنتباسیل" یکی از بناهای باارزش فهرست یونسکو در روسیه است که در سال 1990 به ثبت جهانی رسیدهاست. گفتهمیشود در شروع دوران کمونیستی و به دستور استالین قرار بوده این کلیسای زیبا و باشکوه را تخریب کنند که با اعتراض گسترده مردم روبرو میشوند. متاسفانه دردوران حکومت کمونیستی و زمان کنفرانس ایفلا ورود به داخل آن ممنوع بود.
از دیگر مکانهای بسیار دیدنی مسکو خیابان یا در اصل پیادهراهی طولانی بهنام "آربات" است که دیدن آن برایم بسیار لذتبخش بود، زیرا همیشه به صنایع دستی و عتیقهجات علاقه وافری داشتهام. سرتاسر این خیابان در دو طرف، علاوه بر فروشگاههای صنایع دستی و عتیقه، دستفروشهایی با چرخ دستی، هنرهای بومی و محلی خود را از قبیل نقاشی، عروسکهای ماتروشکا (چندین عروسک چوبی نقاشی شده که در داخل عروسکی بزرگ قرار دارد)، زیورآلات سنتی و ...عرضه میداشتند که علاوهبر کسب درآمد مناسبی از این راه، بهخوبی فرهنگ بومی خود را به گردشگران میشناساندند.
چند روز باقیمانده را نیز برنامههای بازدید از چند مکان دیگر فرهنگی و دیدنی مسکو برایمان ترتیب دادهبودند. پنج شنبه 7 شهریور نیز با هواپیما به کشور برگشتیم. شاید برای کتابدارانی که در بیشتر کنفرانسهای ایفلا شرکت داشتهاند، کنفرانس مسکو هیجانانگیزتر از سایر کشورها و تجربهای عجیب از تغییرات سیاسی در سرزمینی با حکومتی خاص کشورهای کمونیستی بوده است.