زهرا شاه نظرنژاد، کتابدار مجتمع آموزشی- فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
خدمت کردن به دانش آموزان آن هم در کتابخانه و به عنوان یک کتابدار چقدر شیرین است و دوست داشتنی....
از زمانی که کتابدار آموزشگاه شدم سعی کردم رسالتم را به بهترین شکل انجام داده و در انجام آن کوتاهی نکنم رسالتم همان چشاندن طعم شیرین دوستی با کتاب و آشتی با کتابخانه بود....
در طول این مدت فراوان لحظات شیرینی داشتم...
شاید یکی از شیرین ترین لحظات کاریم زمانی بود که متوجه شدم دانش آموزانی دارم نویسنده، دانش آموزانی که با تمام حس خود و به زیبایی کلمات را بر روی کاغذ به رشته تحریر در می آوردند.
و جالب آنکه وقتی متوجه شدند که من به ارزش کار آن ها پی برده ام هر از چندگاهی مطالبی را که به رشته تحریر در می آوردند به کتابخانه می آورده و برایم می خواندند و نظرم را می پرسیدند...
خدای من چه حس خوبی است در کنار نوجوانان نویسنده بودن...
من باید کاری می کردم....
باید به آن ها می گفتم که چقدر ارزشمند است کارشان، کار نویسندگی را می گویم ....
هفته کتاب فرا رسید و به رسم هر ساله که یک روز را به برپایی مراسمی زیبا در کتابخانه مدرسه با حضور نویسندگان و فرهیختگان اختصاص می دادم و این دفعه فکری تازه به ذهنم رسید و آن برپایی مراسم رونمایی از کتاب های تازه چاپ شده دانش آموزانم بود....
خدای من چه روز زیبایی بود آن روز و چه زیباتر دیدن ذوق و شوق دانش آموزانم زمانی که پارچه زیبای روی کتاب ها کنار رفت و همگان مبهوت کتاب های نوشته شده توسط نوجوانان دانش آموزم و شاهکار نویسندگی آن ها شدن....
هیچ گاه آن روز را و شوق دانش آموزانم را فراموش نخواهم کرد....
به همینجا بسنده نکردم من باید به دانش آموزانم می گفتم که کار نویسندگی ارزشمند است و باید همگان بدانند که می توان نویسنده شد آن هم در سن نوجوانی .....
بنابراین با فرا رسیدن نمایشگاه کتاب فارس در آذرماه تصمیم به برگزاری جشن امضاء کتاب های دانش آموزانم در نمایشگاه کتاب گرفتم.
چه روز شیرینی بود آن روز در نمایشگاه کتاب لحظه ای که همگان برای گرفتن امضا در صفحه اول کتاب از نویسندگان نوجوان دانش آموز صف کشیده بودند ....
و چه حس زیبایی آن هنگام که مادران دانش آموزانم از اینکه باعث شدم دخترانشان به ارزش کار نویسندگی پی ببرند از ته دل برایم دعا کردند و من این لحظه شیرین را در قلبم حک کردم...
