دکتر علی حمیدی، عضو هیئت علمی گروه کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، بسیاری از مفاهیم نیز دستخوش تغییر شده و می¬شوند. آموزش به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی، در این دنیای متغیر باید تغییراتی پیدا کند تا بتواند رسالت خود را در زمینه توانمندسازی افراد برای مواجهه با نیازهای آتی خود به انجام برساند. با این حال، نگاهی به سبک آموزش فعلی در اکثر فضاهای آموزشی نشان می¬دهد که کتاب یا کتاب¬هایی به عنوان محور آموزش انتخاب می¬شوند و مفاهیم مندرج در این کتاب¬ها توسط معلمی که نقش دانای کل را ایفا می¬کند به یادگیرندگان ارایه می¬شود. نقشی که در این میان برای یادگیرندگان در نظر گرفته شده است، نقشی منفعل و غیرپویاست که تنها وظیفه دارند مفاهیم مطرح شده را به همان شکلی که به آن¬ها ارایه می¬شود، یاد بگیرند و به سوالات از پیش تعیین شده پاسخ دهند.
این سبک آموزش، شاید برای قبل از عصر حاضر می¬توانست نیازهای آموزشی یادگیرندگان را برآورده سازد، اما در عصر انفجار اطلاعات و تغییرات سریع ناشی از آن پاسخگو نخواهد بود. چرا که رسالت نهادهای آموزشی، دادن امکان حیات بهینه در فردایی است که مؤلفه¬های آن به دلیل سرعت تغییرات قابل شناسایی نیست. بنابراین، لازم است آموزش به گونه¬ای طراحی شود که یادگیرنده نحوه برخورد با دنیایی را در آن آموزش ببیند که شاید هنوز شکل نگرفته است. از سوی دیگر، باید این واقعیت را پذیرفت که ایجاد تغییر در آموزش و پرورش به عنوان یک سازمان ملی در کشور، نه ساده است و نه در کوتاه مدت امکان¬پذیر. پس باید با ارایه راهکارهای اجرایی به کاهش مشکلات فعلی این نظام کمک کرد و کوشید در بلندمدت تغییرات لازم در سبک آموزش صورت گیرد.
کتاب درسی یکی از مهمترین و در دسترسترین رسانههای آموزشی است که نقش ارزشمندی در نظام تعلیم و تربیت ایفا میکند و همچنین میتوان آن را به عنوان یک رسانه کارآمد و اثر بخش آموزشی محسوب کرد که میتواند زمینه یادگیری و خودآموزی را برای دانشآموز فراهم کند. این رسانه با اهمیت دربردارنده بخشهای نوشتاری، تصویرها و تمرینهایی است که در راستای تحقق هدفهای کتاب، تهیه و سازماندهی میشوند (نیک نفس و علی آبادی، 1392). با این وجود هر چقدر که کتابهای درسی جامع و کامل باشد، باز هم نمیتواند شامل تمامی مطالب علمی مورد نیاز دانشآموزان باشد. از سوی دیگر، به دلیل محیط¬های بسیار متنوعی که یادگیرندگان در این محیط¬ها رشد و نمو دارند، استفاده از متون مشابه، قادر به انتقال مفاهیم برنامه-ریزی شده به همه یادگیرندگان نخواهد شد. بنابراین لازم است در کنار این کتاب¬های درسی، کتاب¬های دیگری نیز در اختیار یادگیرندگان قرار گیرد که مفاهیم را با زبانی متفاوت بیان نماید. به این ترتیب می¬توان اطمینان حاصل کرد که گروه بیشتری از یادگیرندگان با مفهوم ارایه شده ارتباط برقرار خواهند کرد. به این ترتیب، استفاده از کتاب غیردرسی مناسب، دانشآموز را به فعالیت و تحقیق بیشتر وادار می کند و مطالب علمی را بیشتر از حد کتاب به او آموزش میدهد. بنابراین کتابهای غیر درسی مناسب، تسهیل کننده آموزش و یادگیری بشمار میآیند (صنعت جو، سید قطبی، 1391).
بهترین فضا برای ارایه این منابع، کتابخانه¬های آموزشگاهی هستند که با هدف تشویق کاربران به خواندن کتاب و ایجاد عادت به مطالعه و نیز تقویت قوه تفکر و برانگیختن حس کنجکاوی دانشآموزان شکل گرفته است. اما با توجه به مرتبط بودن محتوای این¬منابع به گروه خاصی از دانش¬آموزان که در قالب یک کلاس قرار دارند، استفاده از کتابخانه¬های کلاسی در کنار کتابخانه¬های آموزشگاهی می¬تواند به افزایش تأثیر کتابخانه آموزشگاهی و ایفای نقش مؤثر و حتی مستقیم در آموزش یادگیرندگان کمک کند. کتابخانه¬های کلاسی، در قالب یک قفسه کتاب و منابع آموزشی به عنوان زیرمجموعه کتابخانه آموزشگاهی در هر کلاس تعبیه می¬شوند و در آن¬ها منابعی حاوی مباحث مندرج در کتاب¬های درسی هر کلاس گنجانده می¬شود. به این ترتیب، یادگیرندگان فرصت دارند در کنار کتاب درسی خود، از سایر کتاب¬های مناسبی که مباحث درسی را با بیانی متفاوت مطرح کرده¬اند استفاده کنند. در نتیجه، هم یادگیری بهتری خواهند داشت و هم این¬که به صورت ضمنی آموزش می¬بینند که اطلاعات از منابع مختلف و متفاوت قابل دسترسی است.
صنعت جو، اعظم و سید قطبی، مهدی(1391). شناسایی کتاب های غیردرسی همخوان با کتاب های درسی علوم تجربی و تعلیمات اجتماعی مقطع دبستان (راهبردی برای تدریس معلمان و مجموعه سازی در کتابخانه های آموزشگاهی)، پژوهشنامه کتابداری و اطلاع رسانی. 2 (1)، 234-221.
نیک نفس، سعید و علی آبادی ،خدیجه (1392). نقش تحلیل محتوا در فرایند آموزش و طراحی کتابهای درسی. مجله علمی-پژوهشی الکترونیک در حوزه ارتباطات و رسانه، (8) 2، 150-124.