دکتر محمدرضا قانع
برای یک برنامه درسی چندین نقش را می توان متصور شد. اول این که دانشجویان را به دوره تحصیلی انتخابی دعوت می کند و آنها را از اهداف درس مطلع می نماید و درک آنها از درس مربوطه بیشتر می شود. دوم یک ارتباط برپایه درس بین استاد و دانشجو برقرار می گردد و سوم یک مرجع هدایت کننده از نظر ساختاری و محتوایی برای استاد، دانشجو و کارکنان آموزش است. بنابراین در سرفصل دروس هر رشته اهداف یادگیری، منطق درس و نوع دانش و توانمندی هایی را که یادگیرنده کسب می نماید، محتوای دوره، مسئولیت های دانشجو، روش ارزیابی (نمره دهی) ، مواد درسی و دسترسی به آنها و فلسفه آموزش با رویکرد تعلیمی ، لحاظ می گردند. بدیهی است سر فصل دروس در گرایش های تحصیلی نمی توانند به توسعه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی واکنش نشان ندهند و در عین حال تأثیرگذار باشند.
بنابراین، تغییرات در آموزش مسئله مهمی است که به طور مداوم باید در نظر گرفته شود. به نظر می رسد با فارغ التحصیلی چند دوره اول نیاز به بررسی، نظرسنجی و اصلاح همه یا بعضی از برنامه های درسی قابل پیش بینی است. با توجه به گرایش های تحصیلی به ملاحظاتی مانند عملکرد صنعت، اقتصاد، جامعه، ماهیت برنامه درسی، مأموریت و چشم انداز مراکز آموزش عالی باید توجه داشت. هنگامی که ما از برنامه درسی صحبت می کنیم، شایسته است در نظر داشته باشیم که آنچه به صورت رسمی نوشته شده است همیشه همان چیزی نیست که تدریس می شود و دانشجویان واقعاً می آموزند. بنابراین دیده بانی مستمر سرفصل درس ها مطابق با تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی الزامی است و حداکثر زمان یک دوره پنج ساله بعد از اولین فارغ التحصیلان رشته می باشد. البته در این دوره زمانی اتفاق نظر وجود ندارد و بعضی متخصصان از روی تجربه این مدت را به دو سال تقلیل داده اند. در حقیقت، برنامه درسی باید از زمان ایجاد و پیاده سازی آن مورد بررسی قرار گیرد. بر این قرار برآیند نظارت دائمی در سطح گروه آموزشی، بررسی سالانه داخلی و دوره ای ارزشیابی در سطوح بالای آموزش عالی را اثربخش می کند. رصد برنامه ریزی شده و بررسی های رسمی شرح درس ها، یک شبکه ایمن برای اطمینان از توجه به برنامه درسی است تا از این طریق صحت و دقت محتوای دروس تضمین گردد. بنابراین نظارت و ارزیابی ضعیف روند تکمیل برنامه ریزی درسی را مختل می کند. نگاه صرف به کمیت خروجی ها پاشنة آشیل این گونه برنامه ریزی ها است. در نتیجه اگر برنامه آموزشی نتواند انتظارات را برآورده کند یا نتایج مورد نظر را نداشته باشد، سرزنش از طرف ذینفعان دور از انتظار نمی باشد. نکته ای را که باید مورد نظر داشت این است که بعضی اوقات این مشکل در جای دیگر قرار دارد. اگر در عوامل اثرگذار مانند سیاستگذاری، تخصیص منابع، رشد حرفه مندان کمبود داشته باشند، حتی یک برنامه درسی که به خوبی طراحی شده برای رسیدن به اهداف خود موفق نخواهد بود. به نظر می رسد آغارگر اثربخشی یک برنامه درسی استادان باشند. در ایجاد برنامه ریزی درسی حضور متخصصان مربوطه الزامی است و متاسفانه در بازنگری آنها در زمان مناسب اقدام نمی شود، مگر "بحرانی" خودنمایی نماید. به این معنا که فارغ التحصیلان چه چیزی را از این درس می آموزند؟ و جامعه چه بهره ای از خروجی ها می برد؟ در این صورت در برنامه ریزی درسی باید به جلو نگاه کرد و محیط رقابتی را برای فارغ التحصیلان در برنامة درسی پیش بینی نمود. سه عنصر کلیدی بهتر است مورد توجه باشد: اول هدف برنامه درسی کدام است؟ دوم چه چیزی به دانشجویان ارائه شده است؟ و سوم چرا دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی (اگر مشغول فعالیت شغلی شوند) از دانشگاه فاصله می گیرند؟ و اینجا است که برنامه ریزان خود را در مقابل این پرسش ها قرار می دهند که فلسفه این دوره ها چیست، چرا این دوره ها وجود دارند، اهداف آنها چیست، و چرا باید بارها و بارها بازبینی شوند، و همه چیز باید در بوته آزمایش قرار گیرد.
انتظارات از دورة درسی تا پیاده سازی آن جزء مسئولیت های کمیته برنامه ریزی درسی می باشد. در حال حاضر مهارت های فارغ التحصیلان مورد انتظار کارفرمایان است. بنابراین کمیته برنامه ریزی درسی باید تصمیم بگیرد چه مهارت هایی در کدام دوره ها توسعه خواهند یافت. بدیهی است رویکرد سیستماتیک به توسعة مهارت مهم است، که تا کنون مورد غفلت بوده است. برای این منظور توجه به چند عامل کارساز است. دانشجویان دوره درسی را تجربه می کنند و بازخورد آنها بسیار ضروری است. در این رابطه ارتباط با کارفرمایان و اطلاع از عملکرد فارغ التحصیلان نیز مهم می باشد. آیا فارغ التحصیلان مطابق با آموخته ها کاری را انجام می دهند که گروه آموزشی آنها را برای انجام آن کارِ مشخص تربیت کرده است؟ بنابراین، نظرسنجی پیوسته از شاغلانی که یک سال از فعالیت حرفه ای آنها می گذرد، بازخورد سالانه برای گروه برنامه ریزی درسی فراهم می نماید. به موازات این نظرسنجی، از کارفرمایان خواسته می شود که در مورد کیفیت کاری فارغ التحصیلان ، میزان عدم کارایی و متناسب سازی محتوای درسی با شرایط کار اظهار نظر کنند. در نتیجه متولیان برنامه ریزی درسی می تواند ایده های جدید را مطرح و در صورت نیاز در شرح درس ها بازنگری نمایند.
در پایان باید اشاره داشت که در آموزش عالی عوامل و متغیرهای متعددی وجود دارد که در طرح ریزی برنامه درسی مداخله می نمایند. از این رو کمیته های برنامه ریزی درسی به طور اعم و کمیته برنامه ریزی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی سوال های زیر را همواره پیش روی خود دارند:
1. وضعیت فعلی برنامه های درسی رشته در گرایش های مختلف چگونه است؟
2. اهدف ارزیابی برنامه درسی چیست؟
3. چه میزان اهداف بیان شده در چارچوب موقعیت زمانی است؟
4. با توجه به اهداف تا کنون نظر سنجی در خصوص انتظارات جامعه هدف (استادان و دانشجویان و کارفرمایان) از برنامه درسی صورت گرفته است؟
5. اگر چنین است آیا مطابق با نظر سنجی اصلاحات مناسب صورت پذیرفته یا خیر؟
6. اهداف تعریف شده برای سرفصل فعلی دروس در سطوح پیشرفت تحصیلی دانشجویان و همچنین افزایش فرصت شغلی مؤثر بوده است ؟
7. بعد از چه مدت سرفصل دروس باید مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد و در ارزیابی و تدوین اهداف کدام معیارها شاخص هستند؟