اقتباس سینمایی و نمایشی
امیر بیاتی
تهیه کننده و کارگردان
از اوایل پیدایش تئاتر و سینما، اقتباس ادبی جایگاه ویژهای در این هنرها داشته است و اهمیت ادبیات در سینما و تئاتر بر کسی پوشیده نیست. اقتباس، ميان تئاتر، سينما و ادبيات، امري دوسويه است و تأثير متقابل اين سه هنر بر يکديگر امري است واجب و انکار ناپذیر.
اقتباس ادبي در سينما و تئاتر، همواره ادامه خواهد داشت و موفقيت برخي فيلمها نيز بر نگارش بسياري از رمانها تأثير ميگذارد؛ مثلاً موفقيت تجاري يک اثر سينمايي که بر اساس اقتباسي ادبي ساخته شده است ميتواند به نگارش دنبالههاي آن رمان بينجامد. گرچه بسياري از نويسندگان در دهههاي آغازين پيدايش سينما آن را دشمني سرسخت براي ادبيات تلقي ميکردند، اما به مرور به اين باور دست يافتند که نه تنها سينما قرار نيست در نقطهاي مقابل ادبيات بايستد،بلکه اين دو هنر ميتوانند در عرض يکديگر قرارگرفته، يکديگر را تکميل کنند. ضمن آن که سينما و تئاتر دارای عناصري است که در ادبيات نيز وجود دارند. بنابراين، اقتباس یک متن نمایشی و سينمایی از يک اثر ادبي و بالعکس امروزه به امري رايج در سراسر دنيا تبدیل شده است.
در سینمای کودکان نیز اقتباس و بهرهگیری از متون ادبی امری رایج و مهم است. به نظر میرسدآثار فاخری که درباره ادبیات کودکان و دوران کودکی نوشته شدهاند، خاطرات و دلبستگیهای عاطفی ای را بر میانگیزد که از جهان ملموس خود رمان، فرارتر میروند. کودکان و بزرگسالان به یک اندازه در خصوص چیزهای مورد علاقه خود انحصار طلب و پرخاشجو هستند و دست زدن به این خاطرات از طریق رسانه عینی فیلم یا نمایش، واکنش زیادی در پی دارد که در هیچ هنر دیگری قابل تصور نیست. به قول داگلاس استریت در کتاب رمان های کودکان، فیلمهای کودکان، « شغل فیلمسازی برای مخاطبان خردسال، متغیرهای بیشتری از فیلمهای ساخته شده برای بزرگسالان را شامل میشود.» ( استریت،1383: 20). به طور کلی میتوان گفت، اگر فیلم یک همتای ادبی داشته باشد، طبیعت چند سطحی آن فیلم پیچیدگی بیشتری با خود میآورد؛ از این رو دشوارترین کارهمهی فیلمنامه نویسان و نمایشنامه نویسان عبارتند از: برگرداندن یک اثر ادبی و موفق از واژه مکتوب به فیلم یا نمایش؛ چرا که این اثر کلاسیک برای کودکان نوشته شده و دشواری بیشتری خواهد داشت، زیرا نسلهای بسیاری آن را خواندهاند و عاشق آن شدهاند. برای اینکه ما بتوانیم فیلم نامه یا نمایش نامه موفقی برای کودکان بنویسیم، ابتدا خوب است مخاطبشناسی کنیم و با ادبیات و ویژگیهای عمومی کودکان ونوجوانان آن سرزمین آشنا باشیم. آن وقت است که فیلمنامه نویسان و نمایشنامه نویسان اثر موفق و تأثیرگذار خود را خلق خواهند کرد؛ والبته تکمله این کار هنگامی است که به آموزش غیرمستقیم بپردازد و متون ادبی مورد استفاده متناسب با شرایط روز جامعه باشد. خوشبختانه ادبیات فارسی به واسطه زایایی و غنای زیادش، منبع تمام نشدنی برای فیلم نامه نویسان و نمایش نامه نویسان ماست، اما متاسفانه سوادکم نویسندگان از ادبیات کهن و معاصر ما باعث شده تا متنهای قوی و تأثیرگذار، به خصوص در حیطه کودک ونوجوان کم باشد.
علاوه بر رمانهای زیادی که به جرئت میتوان گفت روزانه خلق میشوند، قصههای کهن و عامیانه نیز با توجه به خصلت بومیشان و قلقلک دادن ضمیر ناخودآگاه مخاطبان به ویژه بزرگسالان میتواند جذابیت زیادی داشته باشد.
امیدوارم که درآینده نه چندان دور شاهد توجه بیشتر نویسندگان به خصوص دانشگاهها، مدارس و کارگاههای داستاننویسی به ادبیات غنی فارسی باشیم. چرا که هدفمان پرورش کودکانی تأثیرگذار و داشتن جامعهای با سواد و با فرهنگ است. مادامی که به ادبیات کهن و معاصر خود بیتوجه باشیم و ویژگیهای کودک ونوجوان را نشناسیم، نمیشود انتظار داشت اثری خلق شود که در نتیجه آن کودکان ونوجوانان خلاق، باسواد و بافرهنگ شوند.
منبع:
استریت، داگلاس (1383). رمان های کودکان، فیلم های کودکان. ترجمه فتاح محمدی. تهران: انتشارات بنیاد سینمایی فارابی.