نظام علم، فناوری و نوآوری
محمد رضا قانع، دانشیار علم اطلاعات و دانششناسی موسسه استنادی علوم (ISC) و پایش علم و فناوری و رئیس انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران، شاخه منطقه جنوب کشور
سیاستگذاری و برنامه ریزی علم ، فناوری و نوآوری برای توسعه اقتصادی در قالب اقتصاد دانش محور از اهمیت برخوردار است. بنابراین، ارزیابی دقیق و عملیاتی کردن آن در اولویت ارکان توسعه همه جانبه یک کشور می باشد. هدف نهایی ارکان این عرصه، رفاه اجتماعی است. از سه رکن اصلی دولت، دانشگاه و صنعت، دولت باید از طریق سیاست علم، فناوری و نوآوری فعالیت های تحقیق و نوآوری را برای ارائه طیف وسیعی از اهداف اقتصادی و اجتماعی حمایت کند. ضرورت ارزیابی علم، فناوری و نوآوری از این جهت است که به ذینفعان، سیاست گذاران و مجریان کمک می کند تا شناخت کافی از نحوه طراحی و عملکرد سیاست های خود داشته باشند و در صورت نیاز آن را بهبود بخشند.
هدف، افزایش و تمرکز تلاش های ملی در زمینه علم، فناوری و نوآوری با تقویت ارکان های مربوطه و آماده سازی آنها در جهت ایجاد رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی است. برای این منظور تقویت مشارکت بین دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی از یک سو و شرکت های زایشی و نهادهای دولتی از طرف دیگر در اولویت است. تحقق سیاستگذاری در علم، فناوری و نوآوری نیازمند مشارکت متعهدانه همه ذینفعان در اجرای دقیق برنامه های مصوب است. در این رابطه دولت نقش ویژه ای در ایجاد شرایط لازم، به ویژه شرایط مالی و نظارتی، برای دستیابی به پتانسیل های اقتصادی و اجتماعی پیشبینی شده در سیاست ها و برنامه های علم، فناوری و نوآوری دارد.
علم، فناوری و نوآوری محرک های اصلی رشد اقتصادی و توسعه انسانی هستند. ظهور فناوری های مؤثر فرصت های بیشتری را ایجاد می کند. با وجود فناوری های نوظهور، سیاست جدید علم ، فناوری و نوآوری با هدف ایجاد تغییرات عمیق در پروژه های مأموریتگرای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، پژوهشگران را در انجام و پایان پروژه های کاربردی و توسعه ای حمایت می کند. بنابراین، هدف باید ایجاد، تقویت و توسعه یک نظام قوی برای سیاست گذاری، ارزیابی، کنترل و برنامه ریزی علم، فناوری و نوآوری باشد. این نظام نقاط قوت و ضعف اکوسیستم علم، فناوری و نوآوری را شناسایی و برطرف می کند تا توسعه اقتصادی اجتماعی کشور را تسریع نماید و همچنین این اکوسیستم را در سطح جهانی قابل رقابت کند. چنین نظامی باید قادر باشد کل اکوسیستم نوآورانه را تقویت کند و در راستای توسعه علم و فناوری برای کارآفرینی فعال برنامه ریزی نماید. از طرفی ضمن بهبود مشارکت ارکان اصلی توسعه پایدار، اکوسیستم پژوهش و نوآوری را پیش بینی کند. از ویژگی های دیگر این نظام، ارتقای خودکفایی و بومی شدن فناوری خواهد بود. سیاستگذاری باید برای گسترش ارتباطات علمی و مشارکت عمومی از طریق توسعه راههای ایجاد ظرفیت از طریق بسترهای خلاقانه و بین رشتهای تدوین شود. از این رو، استراتژیهایی برای بهبود آموزش فراگیر علم، فناوری و نوآوری نیاز است که با اقتصاد و جامعه ارتباط بیشتری داشته باشد و فرایندهای مهارت افزایی توسعه یابد. یکی از عوامل اثرگذار علمِ باز است. سیاستگذاری در علم بازِ همه جانبه برای آینده ضروری است تا دسترسی به داده های علمی، اطلاعات، دانش و منابع را برای همه افراد در کشور و همه کسانی که بر اساس مشارکت برابر با اکوسیستم علم، فناوری و نوآوری درگیر هستند، فراهم کند.
در پیوند با سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری، توسعه فناوری با تأکید ویژه بر فناوری های پایدار برای رفع نیازهای اقتصادی و اجتماعی کشور ضروری است. برآیند این سیاست تقویت رقابت پذیری و ارتقای دیپلماسی علمی در سطح بین المللی است، به طوری که کشور قادر به رقابت در علم ، فناوری ، نوآوری و تحقیقات در سطح جهانی خواهد بود. چنین برنامه هایی زمینه ساز کارآفرینی است و رشد آن را در آینده تضمین می نماید. اجرای طرح های مناسب، تأمین مالی آنها، استفاده از دانش افراد ماهر در مراکز آموزش عالی، همکاری بین دولت، دانشگاه و صنعت در راستای ترویج این آرمان ها از اهمیت برخوردار است.
برای طراحی سیاست های، علم، فناوری و نوآوری، درک کارکرد نظام پیش گفته شده لازم است. براین قرار، پیوند میان عوامل تولید و نوآوری را می توان از طریق ابزارهای متعددی که در اختیار سیاستگذاران قرار دارد، شکل داد. این تعامل می تواند از مسیرهای رسمی و غیر رسمی برای حمایت از ظرفیت جذب دانش جدید توسط شرکتهای دانشبنیان صورت گیرد. در واقع یک یادگیری تعاملی بین ارکان نظام سیاستگذاری و برنامهریزی علم، فناوری و نوآوری ایجاد میشود. در بالا ذکر شد که دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی به همکاری شرکتهای دانش بنیان و زایشی از یک طرف و از طرف دیگر دولت از ارکان اصلی تحقیق و توسعه و اقتصاد دانش بنیان هستند. دو دسته اول تولید کنندگان در عرصه تحقیق و توسعه می باشند. در حالی که دولت می تواند از نظر ابزارهای سیاستگذاری، چشم اندازها و اهدافِ آینده، نقش هماهنگ کننده را بین عناصر دخیل در پژوهش ایفا کند. به طور کلی، دولت نقش مهمی در ظهور یا توسعه نظامهای علم، فناوری و نوآوری ملی نسبت به دیگر ارکان در اکوسیستم موجود دارد. بنابراین، سیاستهای نوآورانه در تدوین یک نظام ملّی علم، فناوری و نوآوری جدید و بهبود عملکرد نوآوری آن بسیار مهم است.