لیلا قربانی، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی
قربانی: سر فصل فعلی دروس چه رابطه ای با تغییر نام رشته دارد؟
عمرانی: در مورد سر فصل دروس من صلاحیت پاسخگویی ندارم. سال ها است که دیگر درس نمی دهم و اگر کلاسی رفته ام در قالب کارگاه های حرفه ای و کاربردی است. لیکن در کل آنچه از تعریف سر فصل می شناسم و تغییر نام رشته، ارتباطی نمی بینم و ندیده ام. یعنی نام جدید سر فصل جدید نیاز داشته باشد؟ فقط نام عوض شده، رشته ما همان اطلاعات و اطلاعات رسانی بوده و هست. من فکر می کنم بازار و نیازهای جامعه باید سرفصل ها را تغییر دهد نه نام رشته.
قربانی: آیا این سرفصل یادگیرندگان را ترغیب می کند تا بیشتر فعالیت کنند و توانایی های خود را به کار گیرند؟
عمرانی: سرفصل به تنهایی کاری نمی کند. همانطور که گفتم سر فصل باید براساس نیاز جامعه تعریف شود. هم پوشانیش با سایر رشته های مجاور در نظر گرفته شود. اگر در اینجا می خواهید داده کاوی را در دروس بیاورید، باید ببینید این درس در چه گروه هایی دارد تدریس می شود و اگر در گروه های نرم افزار و حتی فناوری اطلاعات دارد درس داده می شود، 1) چه چیزی دارد درس داده می شود؟ 2) چه کسانی دارند درس می دهند؟ و پیش نیازهای آن چیست؟ صرف آوردن چنین درسی، در مجموعه سرفصل ها و دروس رشته مشکلی حل نمی کند وقتی که باز هم یکی از خود ما کتابداران آن را درس بدهد و چون می دانیم که دانشجویمان برایش سخت است سر و یال و دم شیر را می زنیم که اذیت نشود، این درس ها آن هم به دانشجویی که اصلا آمادگی ندارد و آموزش قبلی ندیده است که بتواند در کلاس این درس بنشیند مشکلی را حل نمی کند. اگر دقت کنید که بیش از 50 گروه کتابداری در ایران داریم و شاید به زحمت ده گروه نیروهایی داشته باشند که بتوانند این دروس را ارئه کنند، سرفصل می شود اسباب دردسر.
البته در مجمع عمومی امسال انجمن، دبیر شورای برنامه ریزی از باز گذاشتن دست گروه ها خبردادند که دو حالت پس از آن وجود خواهد داشت: یا دستشان باز است و این درس را حذف می کنند و اختیاری می کنند چون کسی را ندارند که درس بدهد یا در شهری هستند که می توانند استاد دعوت کنند و دانشجویانشان هم دست کم با دیپلم ریاضی جذب شده باشند که بتوانند از این سرفصل و استاد دعوت شده استفاده کنند و به شوق بیایند. سرفصل به تنهایی کافی نیست. ارزیابی گروه های آموزشی خیلی مهم است.
قربانی: با سرفصل فعلی دروس می توان انتظار داشت که سازمان های مرتبط با این حوزه راغب به استفاده از دانش و مهارت های دانش آموختگان باشند؟
عمرانی: خانم توران میرهادی شعار زیبا و ماندگاری داشتند که می فرمودند خودتان دانشگاه خودتان باشید، متظر نمانید که دانشگاه چیزی به شما بدهد. من هم بارها نوشته ام که در کشوری زندگی می کنیم که بچه هایمان از اواخر دوره ابتدایی دیگر یاد میگیرند که خودشان استاد و معلم را ارزیابی کنند و به اصطلاح قدیمی خودمان، دندان های معلم را می شماریم و تا دانشگاه ادامه دارد. بچه ها زود می فهمند که سر کلاس چه کسی باید چیز یاد بگیرند و سر کلاس چه کسی باید درس را پاس کنند. بنابراین بچه ها اغلب (و غلط هم هست) راه خودشان را می روند و درس ها را چه خوب طراحی شده باشند و چه بد پاس می کنند، چون در خیلی از گروه ها دریغ از یک استاد که خودش انگیزه داشته باشد و انکیزه را به دانشجو منتقل کند.
گفتید سازمان های مربوطه راغب به استفاده از دانش آموختگان باشند. خوب، سازمان یعنی من. من هم یک طرف این ماجرا هستم منِ کار فرما. من به عنوان کتابخونهچی، به عنوان مدیر، به عنوان رئیس یک سازمان، محصول دست پرورده این سرفصل ها را که از دانشگاه تحویل می گیرم و می خواهم در پروژه یا کتابخانه بکار بگیرم، خوب یاد گرفته ام که به چیزی به نام سردرس اعتماد نمی کنم. به این مفهوم که چه واحدهایی در کارنامه اش هست و او پاس کرده و جالب است هیچ استادی هم در این درس ها نمره کمتر از 18 نمی دهد و کسی نمی افتد؟ من به مهارت های فرد برای کاری که لازم دارم توجه می کنم. تا به حال هم نشده از فک و فامیل ها یا بچه های دوستانم ببرم سر کار چون کار پروژه ای باید از جیثیت خرج کنی و باید به سود برسانی که کار بعدی را بتوانی بگیری و نیاز داری که کسی را بکار بگیری که توانایی داشته باشد. به او داوطلب کار میگویم ببین یک کار کوتاه مدت است و روی آن حساب باز نکن. خیلی طول بکشد دو ماه یا سه ماه است و بعد کار تمام می شود. آن وقت باید ببینم پروژه دیگری دارم یا نه. و به سرعت متوجه می شوم که این دانشآموخته خودش دانشگاه خودش بوده یا نه؟ یا انگیزه هایش را همانجا و با حضور استادان بی انگیزه از دست داده است و واحدهای همین سر فصل های به ظاهر خوب را پاس کرده و مدرک در دستش است و کیفیت های لازم را ندارد و بعد از سه ماه و شاید زودتر می روم که شخص دیگری را محک بزنم. این شانس من است که الآن نیروهای بیکار زیاد است و می توانم بگردم و از میان آن ها بهترین را انتخاب کنم. من سه ماه از سرمایه خودم صرف آموزش نیروی جوان می کنم و بیشتر باید از جیبم به صاحب کار بپردازم و من واقعا فرد ثروتمندی نیستم. من هم آمده ام در این آشفته بازار خرج زندگیم را در بیاورم، دولت که نیستم بگویم از پول نفت میپردازیم. اگر ظرف سه ماه و در محیط کاری جدی نتوانست خودش را بالا بیاورد، مجبورم همه سردرس و واحد و نمره را بگذارم کنار و بروم سراغ یکی دیگر.
قربانی: پیشنهاد جنابعالی برای ارائه بهترین آموزش ها و استانداردهای برنامه درسی چیست؟
عمرانی: عرض کردم که به دلایلی سال ها است که در دانشگاه درس نداده ام و دنبال نکرده ام. لیکن با توجه به نکاتی که خدمتتان عرض کردم، باور دارم که هر شیوه ای که دراین اوضاع انتخاب شود و مورد تایید دوستان است بر چشم من جای خواهد داشت، فقط نظارت واقعی بر آن باید وجود داشته باشد که به سرعت از محتوا خالی نشود و تبدیل به فرمالیته نشود و باز برویم سراغ کلیشه های رایج. مشکل ما الآن سرفصل نیست،وظیفه گرایی صرف استادان است و نبود نظارت بر گروه های آموزشی.