آموزش الکترونیک، بستری برای یادگیری مادمالعمر
زهره چراغی، دکتری علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید چمران اهواز
گاهی روزگار ما را زودتر از آنچه فکر میکنیم، با مسائلی که شاید برای آن آماده نباشیم روبه رو میکند. شاید تا دو سه سال پیش، اگر عبارت آموزش الکترونیکی را می شنیدیم بیشتر
مفهومی شیک و لاکچری که همه نمیتوانند از آن استفاده کنند، به ذهن ما متبادر می شد. تا همین یک سال پیش، مقالاتی در خصوص امکانسنجی برای استفاده از این نوع آموزش در نظام آموزشی و بایدها و نبایدهای آن در مجلات منتشر می شد. اما ورود به عصر کرونا و مواجهه ناخواسته با شرایط تازه، و اغلب نامطلوبی، که این بیماری به ما تحمیل نموده است، نظام آموزشی را بدون آمادگی قبلی در مواجهه با چالش بزرگی به نام آموزش الکترونیکی یا آموزش مجازی قرار داد و اجرای آن را پیش از در نظر گرفتن تمامی بایدها و نبایدها الزامی و ضروری ساخت. البته شاید هم بد نشد، چون گاهی تا دل به دریا نزنیم و دست بر آتش عمل نبریم، آبدیده نمیشویم. در اینجا منظور از آموزش الکترونیکی، پارادایم جدیدی از آموزش است که به طور ویژه در بستر وب و شبکه های اجتماعی در حال رشد و توسعه است.
نزدیک به یک سال است که نظام آموزش در ایرن (و البته جهان)، سعی در ارائه آموزشهای الکترونیکی و مجازی، در تمامی مقاطع داشته است. در ابتدا کار برای همه بسیار سخت و طاقت فرسا بود. البته بدیهی است که کار برای نظامی که فلسفه کاری و هویت آن همواره بر فعالیتهای حضوری و جمعی و گروهی نمایان بوده است، دشوار و چالش برانگیز است. از یک سو اساتید و معلمانی که بعضاً پا به سن گذاشته و شاید مانند جوانان فرصت نداشته اند تا به گوشه و کنار فضای مجازی سرک بکشند و یا با نرم افزارهای تولید محتوا کار کنند، باید برای استفاده هدفمند از این فضا آموزش می دیدند و آماده می شدند. از سوی دیگر دانش آموزانی که اغلب برای ورود به فضای پرچالش مجازی، کم سن و سال هستند، خیلی زودتر از آنچه که باید، و به اجبار شرایط کنونی، باید گوشی و تبلت در اختیار آنان قرار بگیرد. هر یک از این موارد، چالشهایی در اجرای صحیح فرایندهای آموزش الکترونیک بر پایه بستر مجازی ایجاد خواهد کرد. نمیدانم یادتان هست یا نه، در اوایل این دوره، شوخی با معلمان و اساتید شروع شد. کلیپ های متعددی که در آن معلم یا استاد، به هر نحو، سوژهای را به دست دیگران داده است تا بهانه ای باشد برای دست به دست شدن آنها. اما در اوایل سال تحصیلی جدید، سوژه بچه ها و خانواده ها بودند و تا چند وقت بازار کلیپ های (گاهی آزار دهنده) از سوتی های بچه ها در ارتباط با معلمانشان، و یا مسائل و مشکلات خانواده ها در خصوص آموزش فرزندانشان، در فضای مجازی داغ بود. این امر نشان می دهد که هنوز چالشهای بسیاری چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ زیرساخت برای اجرای موفق نظام آموزش الکترونیک، وجود دارد.
مشکلات دانشجویان هم در این میان کم نبوده است. برای دانشجویی که در نظام آموزشی جزوه محور رشد کرده و به زور حضور و غیاب اساتید در کلاس درس حاضر شده است، و عادت کرده منتظر جزوه استاد بنشیند تا شب امتحان فرا برسد و تمام جزوه را در چند ساعت به حافظه کوتاه مدتش بسپارد، قطعاً کسب علم و دانش در فضایی که نه از حضور و غیاب جدی خبری هست و نه از استاد متکلم وحده، بسیار پرچالش خواهد بود. او باید یاد بگیرد که چگونه در فضای اطلاعاتی مجازی، درسش را بیاموزد و رفع اشکال کند. اما در این میان، نکته ای که برای خود من، به دلیل داشتن یک فرزند دانش آموز، بسیار جالب بود این است که، احساس کردم در بعضی موارد بچه ها خیلی راحت تر از بزرگترها خودشان را با این سبک آموزشی وفق دادند و شاید گاهی از دانشجویان و یا معلمان پیشی گرفته اند. مشاهده ی محتواهای دیدنی و جالبی که توسط دانش آموزان برای ارائه تکالیف به معلمان تهیه میشود این امر را برایم روشن کرده است و فکر میکنم برای نسل دانش آموز و دانشجوی آینده، آموزش الکترونیکی، در حال گذار به عصری است که شاید دیگر نتوان آن را از نظام آموزشی پساکرونا حذف کرد. اما سوای همه این مشکلات و چالشهایی که همگی شاهدش بوده ایم، آموزش الکترونیک عرصه ی رو به رشد و بینهایتی است برای یادگیری فراگیر و مادامالعمر. اگر دانش آموز و دانشجوی امروزی "یاد بگیرد که چگونه یاد بگیرد" آن گاه می تواند از بسترهای اطلاعاتی مختلف در محیط آموزش الکترونیک و مجازی برای یادگیری در تمام عمر استفاده کند و این نقطه ای ایده آل در بکارگیری آموزش الکترونیک در نظام آموزشی پساکرونا خواهد بود.