واژه واژه تا کتاب
تجربه کار با کودکان در مرکز شماره 6 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شیراز
ملیحه پورنوری
به عقیدهی کرم بسیار عجیب و احمقانه است که انسان کتابهایش را نمیخورد …(تاگور(
در راستای برنامه واژه واژه تا کتاب قرار بر این شد که این برنامه با حضور بچه های طرح کانون مدرسه ( همایونی و رزمجویی ) در نیمه ی اول اسفند ماه در مرکز اجرا شود .
پس ابتدا دانش آموزان را به گروه های چهار نفره تقسیم کرده و سپس طبق مراحل زیر برنامه واژه تا واژه کتاب را اجرا کردم .
با نشان دادن جعبه به اعضا گفتم که در جعبه ی من چیزهای زیادی است به نظر شما چه چیزهایی در این جعبه می تواند وجود داشته باشد. هر کدام از اعضا حدس ها و گمان های خود را گفتند. (کتاب، کفش، تفنگ، مداد، دفتر و....)
به آن ها گفتم جعبهی من یک اسم دارد به نظر شما اسم جعبه ی من چیست؟ این بار هم اعضاء جواب هایی مثل جعبه ی اسرار آمیز، جعبه ی جادویی، جعبه ی خارق العاده و ... به من دادند.
جعبه را باز کردم و اسم جعبه را به اعضاء گفتم. (جعبه ی کلمات و تصاویر)
یکی از محتویات جعبه، تصاویری از یکی از کتاب های کانون به اسم"حلزون من گم شده" بود که به صورت پازل در آورده بودم. به هر گروه یکی از تصاویر را دادم. از آن ها خواستم تا با هم فکری و همکاری با هم این پازل را درست کنند. بعد از درست کردن پازل آن ها را بر روی مقوا چسباندند. همان طور که بچه ها تصاویر را بر روی مقوا می چسبانند گفتم به تصاویر هم دقت کنند. ببینید چه شکل ها و چیزهایی در آن وجود دارد.
در ادامه از هر گروه یک نفر انتخاب شد تا درباره شکل هایی که در تصاویر وجود دارد برای دیگر دوستان خود در گروه ها توضیح دهد.
تصاویر را از هر گروه گرفتم. به بچه ها گفتم در جعبه ی من چیزهای دیگری هم وجود دارد. اسم کتاب را که کلمه به کلمه روی مقوای جدا چسبانده بودم را در آوردم و به بچه ها نشان دادم. از آن ها خواستم تا با آن یک جمله معنادار بسازند. جمله هایی را که ساختند برای من و دیگر دوستان خود گفتند. جواب بیشتر بچه ها حلزون من گم شده بود به جزچند تا از بچه ها که گفت: حلزون گم شده ی من. گم شده حلزون من.
کلمه ها را روی پانل مخصوص معرفی کتاب های مرکز چسباندم و به آن ها گفتم که این چند کلمه با تصاویری که شما پازلش را درست کردید ربط دارد. از بچه ها خواستم تا تصاویر را با این جمله چهار کلمه ایی ربط دهند و نظرات خود را بگویند. هر کدام از بچه ها برداشت های خود را درباره ی هر دو گفتند.
درباره حلزون از بچه ها سوال های پرسیدم که با توجه به تصاویری که شما پازلش را درست کردید به نظرتان حلزون چرا گم شده است؟ حلزون کجا رفته است؟ و.... حلزون چی هست؟
بچه ها فکر می کردند که حلزون همان حشره هست. توضیحاتی که می دادند درباره آن بود. من در این قسمت درباره حلزون (سمعک) درون کتاب چیزی به بچه ها نگفتم.
سه کتاب را از پشت به بچه ها نشان دادم. به آن ها گفتم که این تصاویر و حلزون من گم شده مربوط به یکی از این کتاب ها است. بعد از فکر کردن هر کدام یکی از کتاب ها را انتخاب کردند.
کتاب مورد نظر را به بچه ها نشان دادم و از بچه ها خواستم تا کسانی را که کتاب را درست حدس زده بودند تشویق کنند. بعد از آن کتاب را برگردانده و با بچه ها تصاویر کتاب را مرور کردیم. با نشان دادن تصویر حلزون در کتاب، برای بچه ها توضیح دادم که منظور حلزون حشره نبود و توضیحاتی درباره آن به بچه ها دادم.
تصاویر درست شده توسط بچه ها با یک جلد از کتاب را در پانل مخصوص معرفی کتاب مرکز گذاشتم.
بعد از معرفی کتاب، صفحه ی اول کتاب حلزون من گم شده را برای بچه ها خواندم. بعد قفسه ایی که این کتاب در آن است را به بچه ها نشان دادم و در بعضی از گروه ها بچه ها روخوانی این کتاب را انجام دادند.